عالم سامی شناس فرانسوی که در 1869 میلادی لباس اعراب بدوی پوشیده داخل عربستان شد و هفتاد سند راجع به زبان سامی به دست آورد. رجوع به ایران باستان ص 49 شود
عالم سامی شناس فرانسوی که در 1869 میلادی لباس اعراب بدوی پوشیده داخل عربستان شد و هفتاد سند راجع به زبان سامی به دست آورد. رجوع به ایران باستان ص 49 شود
گرزی که آن را بصورت گاو سازند، گرزۀ گاوروی: زند برسرت گرزۀ گاوروی به بندت درآرد از ایوان به کوی، فردوسی، زره دار با گرزۀ گاوروی برفتند گردان پرخاشجوی، فردوسی، مرا دید با گرزۀ گاوروی بیامد به نزدیک من جنگجوی، فردوسی، بفرمود تا جوشن و خود اوی همان نیزه و گرزۀ گاوروی، فردوسی، همی رفت با گرزۀ گاوروی چه دیدند شیران پرخاشجوی، فردوسی، بزد بر سرش گرزۀ گاوروی بخاک اندرآمد سر جنگجوی، فردوسی
گرزی که آن را بصورت گاو سازند، گرزۀ گاوروی: زند برسرت گرزۀ گاوروی به بندت درآرد از ایوان به کوی، فردوسی، زِره دار با گرزۀ گاوروی برفتند گردان پرخاشجوی، فردوسی، مرا دید با گرزۀ گاوروی بیامد به نزدیک من جنگجوی، فردوسی، بفرمود تا جوشن و خود اوی همان نیزه و گرزۀ گاوروی، فردوسی، همی رفت با گرزۀ گاوروی چه دیدند شیران پرخاشجوی، فردوسی، بزد بر سرش گرزۀ گاوروی بخاک اندرآمد سر جنگجوی، فردوسی
گالاثیا، گالاثیه، ناحیۀ قدیم آسیای صغیر که گل ها آن را اشغال کردند (278 قبل از میلاد) و در 25 قبل از میلاد بتصرف رومیها درآمد، کرسی ولایت گالیها گالاثیها نام داشت و آن را انکورا نامیدند و انکورا در یونانی بمعنی لنگر کشتی است، (این شهر را اکنون انقره نامند که پایتخت ترکیه میباشد)، ایران باستان ص 2134 و رجوع به گالی و گالیا و گالاثیان و غالاتیا و غالاثیا شود
گالاثیا، گالاثیه، ناحیۀ قدیم آسیای صغیر که گل ها آن را اشغال کردند (278 قبل از میلاد) و در 25 قبل از میلاد بتصرف رومیها درآمد، کرسی ولایت گالیها گالاثیها نام داشت و آن را انکورا نامیدند و انکورا در یونانی بمعنی لنگر کشتی است، (این شهر را اکنون انقره نامند که پایتخت ترکیه میباشد)، ایران باستان ص 2134 و رجوع به گالی و گالیا و گالاثیان و غالاتیا و غالاثیا شود
گالری، اطاق دراز و سر پوشیده، راهرو، بالکن سرپوشیده، محل اجتماع عمومی، بالکن تأتر، آنجا که نیمکت هایی برای تماشاچیان میگذارند، کلکسیون تابلوهای نقاشی و اشیاء ظریف
گالری، اطاق دراز و سر پوشیده، راهرو، بالکن سرپوشیده، محل اجتماع عمومی، بالکن تأتر، آنجا که نیمکت هایی برای تماشاچیان میگذارند، کلکسیون تابلوهای نقاشی و اشیاء ظریف
ریشه یا مادۀ مکرر مولیدن، ، عمل این دست آن دست کردن، عمل مس مس کردن، (یادداشت مؤلف)، عمل درنگیدن و تأخیر کردن: برای تو مهان در انتظارند سبک تر رو چرا در مول مولی، مولوی، منتظر در غیب جان مرد و زن مول مولت چیست زوتر گام زن، مولوی، و رجوع به مول و مول مول زدن و مول مول کردن شود، کلمه امر یعنی باش و درنگ کن و به جائی مرو، (ناظم الاطباء)
ریشه یا مادۀ مکرر مولیدن، ، عمل این دست آن دست کردن، عمل مس مس کردن، (یادداشت مؤلف)، عمل درنگیدن و تأخیر کردن: برای تو مهان در انتظارند سبک تر رو چرا در مول مولی، مولوی، منتظر در غیب جان مرد و زن مول مولت چیست زوتر گام زن، مولوی، و رجوع به مول و مول مول زدن و مول مول کردن شود، کلمه امر یعنی باش و درنگ کن و به جائی مرو، (ناظم الاطباء)
ژزف سیمون. ژنرال و مرد اداری فرانسه متولد در سن بئا و متوفی در ورسای. (1849- 1916 میلادی). در سودان و سنگال تونکن لیاقت بخرج داده و شهرت یافت. و ماداگاسکار را در زمان ژنرالی خود منظم ساخته و بدان سر و سامانی بخشید. در سال 1934 میلادی حاکم پاریس گردید. در فتح مارن تشریک مساعی کرد و بین سال 1914- 1915 میلادی وزیر جنگ بود. لقب مارشالی را پس از مرگ در سال 1921 بدو دادند
ژزف سیمون. ژنرال و مرد اداری فرانسه متولد در سَن بِئا و متوفی در ورسای. (1849- 1916 میلادی). در سودان و سِنِگال تونکن لیاقت بخرج داده و شهرت یافت. و ماداگاسکار را در زمان ژنرالی خود منظم ساخته و بدان سر و سامانی بخشید. در سال 1934 میلادی حاکم پاریس گردید. در فتح مارن تشریک مساعی کرد و بین سال 1914- 1915 میلادی وزیر جنگ بود. لقب مارشالی را پس از مرگ در سال 1921 بدو دادند
گلگون و آنکه چهرۀ آن مانند شکوفه باشد. (ناظم الاطباء). گلرو. زیبارو. زیبا. گلچهره: گر شاهد است سبزه بر اطراف گلستان بر عارضین شاهد گلروی خوشتر است. سعدی (بدایع). یارمن شکرلب و گلروی و من در درد دل گر کند درمان این دل زآن گل و شکر سزد. سوزنی. هنگام گل رسید ز گلروی لعبتی بر بوسه رام گشته محابامکن کنار. سوزنی
گلگون و آنکه چهرۀ آن مانند شکوفه باشد. (ناظم الاطباء). گلرو. زیبارو. زیبا. گلچهره: گر شاهد است سبزه بر اطراف گلستان بر عارضین شاهد گلروی خوشتر است. سعدی (بدایع). یارمن شکرلب و گلروی و من در درد دل گر کند درمان این دل زآن گل و شکر سزد. سوزنی. هنگام گل رسید ز گلروی لعبتی بر بوسه رام گشته محابامکن کنار. سوزنی
یکی از ایالات سابق اطریش که تا سال 1918 میلادی جزء متصرفات آن مملکت بوده و امروزه جزء خاک لهستان میباشد و در سالهای 1914- 1917 میلادی جنگهای متعدد بین روس و آلمان در آنجا اتفاق افتاده است و آن دارای 8000000 تن سکنه است
یکی از ایالات سابق اطریش که تا سال 1918 میلادی جزء متصرفات آن مملکت بوده و امروزه جزء خاک لهستان میباشد و در سالهای 1914- 1917 میلادی جنگهای متعدد بین روس و آلمان در آنجا اتفاق افتاده است و آن دارای 8000000 تن سکنه است
برگشته و متحیر و حیران، (برهان) (آنندراج)، کالبو، مصحف کالیو و کالیوه، رجوع به کالیوه شود، نادان و هیچمدان، (برهان) (آنندراج)، خام پوی یعنی کسی که راه بیحاصل رود و خام پوید، چه کال بمعنی خام است و پوی یعنی پوینده، (از آنندراج)
برگشته و متحیر و حیران، (برهان) (آنندراج)، کالبو، مصحف کالیو و کالیوه، رجوع به کالیوه شود، نادان و هیچمدان، (برهان) (آنندراج)، خام پوی یعنی کسی که راه بیحاصل رود و خام پوید، چه کال بمعنی خام است و پوی یعنی پوینده، (از آنندراج)
هذیان. هجر: چون بکوبند (عاقرقرحا را) و اندر سرکه آغارند و در دندان نهند درد دندان ساکن گرداند و لرز و آزیش که با کالیوی بود. (الابنیه عن حقایق الادویه). و از اندام شکنج را که با کالیوی بود فوتنج (پودنه) سود دارد. (الابنیه عن حقایق الادویه). و (عاقرقرحا) لرز و آزیش ببرد که با کالیوی بود. (الابنیه عن حقایق الادویه)
هذیان. هُجْر: چون بکوبند (عاقرقرحا را) و اندر سرکه آغارند و در دندان نهند درد دندان ساکن گرداند و لرز و آزیش که با کالیوی بود. (الابنیه عن حقایق الادویه). و از اندام شکنج را که با کالیوی بود فوتنج (پودنه) سود دارد. (الابنیه عن حقایق الادویه). و (عاقرقرحا) لرز و آزیش ببرد که با کالیوی بود. (الابنیه عن حقایق الادویه)